خارجیا که نمی تونن درخت کریسمس رو بخوردن
واسه چی تزیینش میکنن ...؟!!
.
.
.
.
.
.
.
ما تا آخرین باز مانده های هفت سین رو میخوریم ...! ^ ِ ِ^
عنوان | پاسخ | بازدید | توسط |
ارزیابی کار و زمان | 0 | 480 | mahdi22 |
160 نکته درمورد مدیریت | 0 | 308 | sadegh |
شعر و ادب فارسی | 9 | 582 | seyyed |
فکاهه | 8 | 649 | goli |
اعتراف کنید | 8 | 649 | ramin |
برنامه نویسی | 7 | 487 | ramin |
انشاء | 15 | 807 | ramin |
نگاه های زنانه و مردانه !!!! | 4 | 399 | ramin |
داستان های کوچک | 22 | 973 | ramin |
می دونید چرا؟؟؟ | 1 | 272 | goli |
شما ميخواهيد تختتان کنار پنجره باشد؟ | 0 | 291 | sadegh |
نكته هاي كوچك زندگي مهندسي | 2 | 329 | seyyed |
زمینه های کاری مهندسی صنایع | 0 | 348 | ramin |
آشنايي با نظام «پنج اس» | 0 | 260 | hamid |
بنچ مارکینگ یا الگو برداری از بهترین ها یا بهبود تطبیقی | 4 | 599 | seyyed |
مهندسی صنایع در ایران | 1 | 264 | ramin |
نخستين پيشگامان شكلگيري مهندسي صنايع چه كساني بودهاند ؟ | 1 | 330 | sadegh |
اصول فكري مهندسي صنايع چيستند ؟ | 0 | 276 | seyyed |
اﺳﺘﺎﺩ ﺻﺪﺍﻣﻮ ﺩﺍﺭﯼ
ادامه
خدای من
نه آن قدر پاکم که کمکم کنی و نه آن قدر بدم که رهایم کنی
میان این دو گمم
هم خود را و هم تو را آزار میدهم
هر چه قدر تلاش کردم نتوانستم آنی باشم که تو خواستی
و هرگز دوست ندارم آنی باشم که تو رهایم کنی
آنقدر بی تو تنها هستم که بی تو یعنی “هیچ” یعنی “پوچ”
عشق، تصمیم قشنگی ست، بیا عاشق شو
نه اگر قلب تو سنگی ست، بیا عاشق شو
چه ظریفانه است خلقت قلب...!
به تلنگری می شکند...!
به لحنی می سوزد...!
برای دلی می میرد...!
به نگاهی جان می گیرد...!
و به یادی می تپد...!
یه عددبین0تا100انتخاب کنید
برید ادامه مطلب
به من چه اینجا نوشته !
مچاله کن...
بشکن....
بند بزن....
خط بزن....
خلاصه راحت باش...!!!
ارث پدرت که نیست ... دل تنهای من است....
ورود برای عموم آزاد
ورود خانوما ممنوع!!!!!
سوال جوابای مامانو دخترش
من زنم یا مرد؟؟؟
…Continue
زنها مثل اطو هستند هم مصرفشان بالا است هم زود داغ می کنند البته بدون بخارش هم بدرد نمیخورد.
——————————–
زن ها مثل پیاز هستند ظاهر سفید و ظریفی دارند اما باطنشان اشک آدم رو در میآورد.
————————–
شاهکاری دیگر از دختران باهوش ایرانی به نقل از یه دختر باهوش دیگه یکی از دوستام با یه پسر خیلی پولدار دوست شده بود و تصمیم داشت هر طور شده باهاش عروسی کنه ، تو یه مهمونی یه دفعه از دهنش پرید که 5 ساله دفتر خاطرات داره و همه چیزشو توش می نویسه ، این آقا هم گیر داد که دفتر خاطراتتو بده من بخونم! از فردای اون روز مژگان و من نشستیم به نوشتنه یه دفتر خاطرات تقلبی واسش ، من وظیفه قدیمی جلوه دادنشو داشتم ...، 10 جور خودکار واسش عوض کردم ، پوست پرتقال مالیدم به بعضی برگاش ...، چایی ریختم روش ... مژی هم تا می تونست خودشو خوب نشون داد و همش نوشت از تنهایی و من با هیچ پسری دوست نیستمو خیلی پاکم و اصلا دنبال مادیات نیستم و فقط انســــانیت برام مهمه و ... بعد از یک هفته کار مداوم ما و پیچوندن آقای دوست پسر ، دفتر خاطراتو بُرد تقدیم ایشون کرد ...
continue....
عشق چنان عظیم است که در تصور نمی گنجد
.فاصله ابراز عشق دور نیست
.فقط از قلب تا زبان است
کافی است که حرف دلتان را بیان کنید
روزی ، یک پدر روستایی با پسر پانزده ساله اش وارد یک مرکز تجاری میشوند.
پسر متوّجه دو دیوار براق نقرهای رنگ میشود که بشکل کشویی از هم جداشدند و دو باره بهم چسبیدند، از پدر میپرسد، این چیست ؟
پدر که تا بحالدر عمرش آسانسور ندیده میگوید پسرم، من تا کنون چنین چیزی ندیدم، ونمیدانم.
بچه بودم تو نبودی شبا زود خوابم میبرد
دل کوچیکم فقط غصه بازی رو میخورد
بچه بودم دلمو هنوزکسی نبرده بود
بچه بودم عالمی بود آخه عاشق نبودم
از دست چشمای تو ، تو حسرت دق نبودم
بچه بودم آسمون یه عالمه ستاره داشت
بچه بودم روزای هفته شبیه هم نبود
بچه بودم اگه مثل حالا مجنون میشدم
آرتوراش قهرمان افسانه ای تنیس هنگامی که تحت عمل جراحی قلب قرار گرفت، با
تزریق خون آلوده، به بیماری ایدز مبتلا شد طرفداران آرتور از سر تا سر جهان نامه
هایی محبت آمیز برایش فرستادند
به نام خدا
اینجانب یکی از بچه های کلاس می باشم اومدم تا این وبلاگ را متحول کنم
از شما خواهش میکنم که مرا در این امر یاری کنید
امیدوارم مطالبی که میذارم جالب و مورد توجه همکلاسی های عزیز قرار گیرد
دوستدار همه همکلاسی ها ( tanha )